دوستانی که دیگه با بالاترین حال نمی کنند بیان تو دنباله

خیلی از کاربرانی که بدنبال کودتا در بالاترین حذف شده اند در سایت دنباله فعالیت می کنند. دوستانی که مایلند بیان اونحا تا سرفرصت تصمیم بگیریم چیکار کنیم
www.donbaleh.com

از این پس تحریم ها تشدید می شوند

همانطور که می دانیم تاثیر تحریم ها در دوره اخیر خیلی بیشتر شده و نهادهای مختلف رژیم از جمله اطاق بازرگانی خیلی بیشتر از این مساله شکایت دارد.
غربی ها وقتی تاثیر این تحریم ها را در ایران کاملا محسوس می بینند خیلی بیشتر از این اهرم استفاده می کنند. تحریم در کنار جنبشی که در ایران وجود دارد تاثیرش به مراتب بیشتر می شود. جنبش بدین صورت و از این زاویه نیز وارد محاسبات تحریم گران می شود

پاشنه آشیل رژیم، اقتصاد داغان، بانک های ورشکسته

هر وجودی همانقدر قوی هست که ضعیف ترین عضو وجودش قوی یا بهتر بگویم ضعیف هست. شما اگر ناراحتی مزمن در ناحیه کمر تان دارید به همان انداز جسمتان قوی هست.
در رابطه با رژیم اسلامی ایران هم وضع به غیر از این نیست. اینها شاید در دروغ گویی، جنایت، رانت خواری، سرکوب ، برقراری حکومت نظامی پنهان و آشکار و..... خیلی قوی باشند. ولی در خیلی بخش های دیگر خیلی ضعیف هستند، در مورد حقوق بشر، دموکراسی، آزادی و ... که اصلا نیازی به ذکر نیست، ضعفی است که جزو وجودی این سیستم هست و اگر جنین نبود که ما با این سیستم کاری نداشتیم. چیزی که می خواهم به آن اشاره کنم ضعف اینها در بخش اقتصاد جامعه می باشد. اینجا پاشنه آشیل شان هست.
شاید مساله ارز شروع از هم پاشی این سیستم به صورت زنجیروار باشد. دروغ های مکرر در این مورد و آشفته شدن بازار ارز گواه بارزی است که اصلا نباید آنرا دست کم گرفت. مردم چه معمولی و چه کسانی که پول زیاد در بانک ها دارند وقتی پول خود را از بانک ها بیرون آورند و به ارز تبدیل کنند یعنی از گردش مالی ایران خارج کنند سیستم ضربه خورده بانک های ایران شاید دیگر قدرت سرپا ایستادن نداشته باشد. اقتصاد مملکت که اکنون در بدترین وضعیت خود در طی این سی سال بسر می برد دلخوشی و چشم اندازی برای به چرخش انداختن سرمایه به کسی ارائه نمی دهد. همه به فکر نجات آنچه که می توانند نجات دهند می افتند. شاید به اصطلاح هدفمندمند سازی یارانه ها شلیک آخر و خودکشی رژیم باشد.

فرق دروغ در بخش سیاسی و احتماعی با دروغ در بخش اقتصادی

می دانیم که این رژیم بدجوری دروغگو هست ولی در بخش اقتصاد دروغ گفتن یعنی اینکه سر خودشون رو هم می خواهند کلاه بگذارند. مثلا برای اینکه هدفمند سازی یارانه ها رو بخواهند پیاده کنند به دروغ نرخ تورم را پائین اعلام می کنند. ولی دروغ در بخش اقتصاد بغیر از دروغ در بخش سیاسی و احتماعی هست. در آنجا خیلی چیزها را می توان ماستمالی کرد علی الخصوص که در ایران آمار و ارقام در این بخش زیاد موجود نیست. ولی در بخش اقتصاد با نتایج سخت واقعیت سروکار دارید. مثلا موقعیکه مردم پول پرداخت هزینه ها را ندارند و یا وقتی بدلیل گرانی بنزین نمی توانند از ماشین شخصی استفاده کنند و باید با اتوبوس و مترو سفر کنند و اتوبوس و مترو جواب اینهمه مسافر را ندهد، حالا این رژیم هرچه می خواهد دروغ بگوید. اینها واقعیات سخت هستند که با دروغ حل نمی شوند.
به نظر من پس از حذف یارانه ها باید منتظر برخورد شدید مردم باشیم.

افزایش شدید آمار برق گرفتگی در طی چند هفته اخیر

سازمان آتش نشانی ایران رسما اعلام کرد مردم از تماس با قبوض برق بشدت خودداری کنید. و حتی مواظب باشند از دیدن این قبوض نیز خودداری کنند زیرا رویت این قبوض باعث پریدن برق از چشمان می شود.

تشنج ارز، حذف یارانه ارزی

اینطور که پیداست بانک مرکزی خواهان تداخل در وضعیت ارز نمی باشد. سیستم ارزی رو به دو نرخی شدن می رود. وضعیت تحریم احتمالا طوری است که سپاه و بقیه اراذل و اوباش دولت از طریق واردات به تنهایی شکمشان سیر نمی شود پس از این به بعد در تولید و صادرات هم دست بکار می شوند تا شکم سیرنشدنی شان پرتر شود. درآمد دولت بدین ترتیب بیشتر می شود و این سیاستی بود که بخاطر حذف یارانه ها آنرا اتخاذ کردند. اکنون با دو نرخه کردن ارز شروع به حذف یارانه ارز کرده اند. از طرفی خودی ها می توانند کماکان به ارز ارزان دسترسی داشته باشند و غیر خودی ها هم در بازار آزاد ارز گران تهیه کنند.

حالا که بناست یک کمیته حقیقت یاب برای 11 سپتامبر درست کنیم

حالا که بناست کمیته حقیقت یاب تشکیل بشه، یک کمیته حقیقت یاب برای قتل عام زندانیان سیاسی دهه 60 هم تشکیل بدهیم، یک کمیته حقیقت یاب هم برای بوجود آمدن جنک با عراق و ادامه آن درست کنیم، یک کمیته حقیقت یاب هم برای رانت خواری درست کنیم، یک کمیته حقیقت یاب هم برای قتل های زنجیره ای درست کنیم، یک کمیته حقیقت یاب هم برای تمام جنایات و دزدی های جمهوری اسلامی درست کنیم، یک کمیته حقیقت یاب هم برای دزدیدن رای مردم درست کنیم، یک کمیته حقیقت یاب هم ...

تعیین شکل مبارزه زیاد سخت نیست مهم اتحاد حول هدف می باشد

شکل مبارزه را راحت میشه روش صحبت کرد و به نتیجه رسید. لااقل بنظرمن زیاد مساله سختی نیست حضور مردم در هر کجا و به هرشکل قدرت عظیمش را به نمایش می گذارد و همه حساب کار خود را خواهند کرد.
ولی چیزی که خیلی مهم تر هست این است که خواست مبارزه بعد از 25 خرداد روزانه کاهش پیدا کرد. جنبش نتوانست خود را رشد بدهد بلکه هر روز از پتانسیل جنبش کاسته شد. دلیلش هم به نظر من تفرقه موجود می باشد. یعنی اتحاد فقط حول پس گرفت رای و بر علیه تقلب در انتخابات بود. هر قدر از عمر جنبش می گذرد اختلافات بیشتر بارز می شود. این اختلافات را هم نمی شود ماستمالی کرد. بحث برسر هزینه دادن جهت بقاء نظام جمهوری اسلامی هست و یا اینکه واقعا سیستم نوینی را می خواهیم بوجود بیاوریم. من فکر می کنم اصلاح طلب ها خواهان سیستم فعلی هستند با مقداری بزک و هزینه برای بزک را کی می خواه؟ اختلافات سر این مساله بی نهایت زیاد هست. احساسی نباید برخورد کنیم. من هم دوست دارم قیافه ا.ن و خ.ر را نبینم ولی خواهان درست کردن ا.ن و خ.ر دیگه هم نیستم. جنبش سبز پتانسیل بالایی جهت درست کردن ا.ن و خ.ر دیگه داره. برای همین هم نتوانست اتحاد لازم را بوجود بیاورد. مردم عمدتا به دو دسته تقسیم شده اند. سکولار و کماکان طرفداران دولت مذهبی. چه اختلافی از این بالاتر. اصلاح طلبان می خواهند از هر سوراخ ممکن دولت دینی را حفظ کنند و آخوندها کماکان حکومت کنند. مردم این را پا پوست و گوشت خود حس می کنند و اتحادی بوجود نمی آید.
هدفی که اتحاد بوجود بیاورد و انرژی تازه به جنبش ببخشد وجود ندارد. فکر می کنم جنبش هنوز باید سال های متمادی طی کند تا بتواند حول هدف مشخص جمع شود. وضتعیت الان مثل آش شله قلمکار هست و هر بخشی از جنبش هم از قدرت زیاد برخوردار هست و به همین دلیل اتحاد وجود ندارد.

با شعار الله اکبر بسوی جنک با بزرگترین دیکتاتوری مذهبی؟!

آیا این شدنی است؟ من که فکر نمی کنم. این نشان می دهد ملت ایران هنوز خیلی به مذهب و حکومت مذهبی توهم دارد. و اصلاح طلبان در برانگیختن این توهم نقش زیادی دارند. ولی بخش سکولار جنبش نیز روزبروز قوی تر می گردد و امید رسیدن به یک دموکراسی واقعی و با شرکت مردم بیشتر افزون می سود.

تظاهرات 22 خرداد 89

من چند تا گزارش از دیروز را که در سایت های مختلف خوندم می بینم مردم زیاد بودن ولی بخاطر حضور گسترده نیروهای سرکوب و اراذل و اوباش امکان به هم پیوستن و تظاهرات کلاسیک را نداشته اند. در ضمن فیلمی هم از تجمع مردم بغیر از فیلم های درون دانشگاه من جایی ندیدم. فکر می کنم بیانیه موسوی و کروبی هم مردم را غافلگیر و پخش کرد و امکان تجمع بیشتر را از آنها گرفت

موضع گویا نیوز در رابطه با حمله اسرائیل به کشتی های بشردوست

برای من خیلی سوال انگیز هست که گویا نیوز هنگامیکه کشتی های حامل کمک به غزه مورد حمله ارتش اسرائیل قرار گرفت هیچگونه عکس العملی از خود نشان نداد و هیچ اخباری در سطر خبرهایش نیاورد. خیلی ناراحت شدم از این قضیه و اینکه واقعا بوی گند می دهد. امیدوارم که مجبورنباشد و یا نخواسته باشد از صهیونیست ها دفاع کند؟!

همه جا اعتصاب غذا راه بیندازیم چه در زندان ها و چه بیرون زندان ها علی الخصوص در خارج

تنها جواب زندانیان به جنایتکاران رژیم جمهوری اسلامی همین است. البته خطرناکترین جواب هم هست ولی چاره ای نیست همه ما باید اعتصاب غذا کنیم. اینطوری همه جامعه ایران و جهان تکان می خوره. ما هم در هر کجا هستیم باید اعتصاب غذا کنیم. واقعا الان بهترین راه هست و راه عملی ما در حمایت از زندانیان سیاسی

باز بحث انتخابات،چه کسی حافظ رای مردم است؟

طرفداران انتخابات در نظام جمهوری اسلامی در انتخابات سال 88 نشان دادند که قادر به حفظ رای مردم نیستند. آنها ابزار و وسائلی جهت حفظ رای مردم بوجود نیاورده اند تا بتوانند در انتخابات بعدی رای مردم را حفظ کنند. به همین دلیل ساده و گذشته از بسیاری از بحث های دیگر که برعلیه شرکت در انتخابات آتی حکم می دهند شرکت در انتخابات فقط به نفع نظام دیکتاتوری-مذهبی جمهوری اسلامی تمام می شود. تا رای مردم حفظ نشود مساله اصلاحات درون این نظام منتفی است.

مردم ایران سیب را گاز زدند

جنبش سبز چه در ایندوره رژیم جمهوری اسلامی را به زیر بکشد یا نه بهرحال دستاورد بسیار عظیمی برای ایران محسوب می شود. چون خرد جمعی را از طریق عمدتا اینترنت وارد جامعه ایران کرد. جامعه ایران با بوجود آمدن جنبش سبز سیب (دموکراسی) را گاز زد، خوشبختانه دیگر راه برگشتی نیست مزه دموکراسی را چشید و دیگر نمی تواند زیر سایه دیکتاتوری زندگی کند. جامعه ایران هم اکنون در جاده ساختن یک جامعه دموکراتیک و آزاد افتاده است.

هاشمی رفسنجانی طرفدار جنبش سبز؟!

اینکه هاشمی بخواهد طرف مردم را بگیرد بیش از 30 سال وقت داشت و در این 30 سال کلی ستم ها برعلیه مردم کرده و کلی از همین مردم را چه در میدان جنگ و چه در زندان ها و چه از طریق ترور به کشتار داد. متاسفانه برخی می خواهند که جنبش سبز به ایشان بپیوندد. همینجا در بالاترین هم کم نیستند از کاربرانی که همش توهم پراکنی می کنند.
اینکه الان خواست رفسنجانی چی هست که هربار تنه خودشو به مردم می مالونه اینه که او هم از احمدی نژاد خوشش نمیاد و چون به تنهایی حریفش نمی شه یه بار از جنبش می خواد کمک بگیره یه بار از خ.ر
ولی چون این دو قطب با هم جور در نمیان اینقدر حالت مسخره بخودش گرفته و بعضی ها هم از این آب گل آلود سوءاستفاده می کنن و رفسنجانی رو هی می چسبونن به جنبش سبز.
متاسفانه تا وقتی جنبش به چنین افرادی توهم داره آسیب پذیری جنبش هم زیاد هست و هرآن ممکنه جنبش را به سازش حقیر بکشونن و بعد از این همه هزینه جنبش به خواسته هایش که همان آزادی، دموکراسی و جامعه مدنی باشد، نرسد

محکوم به اعدام است. عكسي كه ماندگار مي شود

محمد یوسف رشیدی مورخ 6/9/88 در خانه پدری خود در نوشهر توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و تنها خبری که از خانواده اش در اختیار دوستان وی قرار گرفته است خبر اعتصاب غذای او در بازداشتگاه اداره ی کل اطلاعات اطلاعات استان مازندران است. محمد یوسف رشیدی یکی از فعالان دانشجویی چپگرای دانشگاه صنعتی امیر کبیر تهران است که در اعتراضات دانشجویی علیه حضور احمدی نژاد در دانشگاه نقش برجسته ای داشت و از زمان سخنرانی محمود احمدی نژاد در دانشگاه پلی تکنیک در تعلیق از تحصیل به سر می برد. او در هنگام سخنرانی احمدی نژاد پلاکارد بزرگی را در مقابل او بالا برده برد که روی آن نوشته شده بود:«رئیس جمهور فاشیست، پلی تکنیک جای تو نیست
مشاهده عکس

تجاوز اسلامی؟!

آیا تجاوز اسلامی بدور از ذهن است موقعیکه در اسلام سکس با نوزاد مجاز هست؟ تازه اسیر یا زندانی غنیمت جنگی است.

رهبری جنبش توسط موسوی و کروبی عاقلانه یا دوستی خاله خرسه؟

دوستانی که مدام سعی می کنند که موسوی و کروبی را بعنوان رهبران جنبش جا بزنند به نظر من بدترین ستم را به آنها می کنند، عمدتا به دو دلیل: اول اینکه جنبش سبز یک جنبش رنگین کمانی هست و فکر نکنم که رهبری به شکل سنتی را پذیرا باشد و دوم اینکه و این دلیل به مراتب مهمتر است که نگذارید احترام این افراد از بین برود. موسوی و کروبی بخاطر شحاعتی که تا کنون بخرج داده اند مورد احترام تمام جنبش سبز هست ولی وقتی وارد سیاست روز شوند مورد طرد بخش وسیعی از جنبش قرار می گیرند و این به جنبش ضربه می زند. بگذارید آنها لاافل بخشی از رهبری معنوی جنبش را داشته باشند. آنها را وادار به کاری نکنید که نه خودشان می خواهند و نه از عهده شان برمی آید. بگذارید آنها بعد از پیروزی، دولت موقت را تا رفراندوم و انتخابات واقعی و آزاد تشکیل دهند.

خبررسانی اکسیون ها همزمان در سایت های مختلف

خیلی عالی می شود وقتیکه جنبش خواهان برگزاری یک اکسیون مشخص هست با سایت های دیگر تماس برقرار کند و خبر آن را در تمام سایت های مهم نصب کند. من فکر کنم سایت هایی مثل گویا و یا روز آنلاین و خیلی از سایت های دیگر این کار را بکنند. البته تا کنون هم این کار بخشا انجام شده و یا حداقل در رابطه با اکسیون ها میلیونی ولی نه همیشه، یعنی بصورت سنت در جنبش درنیامده است. خیلی اوقات بچه های خود بالاترین هم شک دارند که آیا فلان کار انجام میشود یا نه؟ علی الخصوص کاربرانی که موضوعات داغ درست می کنند باید با سایت های دیگر هم تماس بگیرند و انجام اکسیون ها را با آنها هماهنگ کنند تا خبررسانی اکسیون ها بصورت یک پارچه انجام شود.

اصلاح طلب ها و تغییر سیاست سازش

جناح اصلاح طلب ها همانطور که در بیانیه 17 موسوی و سخنرانی های خاتمی معلوم بود یک دوره سعی کردند با جناح خامنه ای سازش کنند ولی این جناح پاسخ آنها را با سرکوب جدید و حتی اعدام های جدید داد به همین خاطر این سیاست را ترک کردند و با مصاحبه جدید موسوی و بیانیه کروبی دوباره سیاست مبارزه را در پیش گرفتند ولی این بدین معنا نیست که آنها رادیکال شده اند، نه آنها همان خط قدیم خود را دنبال می کنند و کماکان حرکتشان در حفظ نظام و چارچوبش می باشد ولی با تغییراتی که کمی وجدانشان را راحت کند ولی نه تغییراتی که واقعا به دموکراسی بینجامد.

روز 22 بهمن تجمع همینطور در مقابل صدا و سیما و پادگان های ارتش

بنظر من بهتر است در روز 22 بهمن بغیر از مکان هایی که هر ساله تظاهرات برگزار می شود تجمع هایی هم در مقابل صدا و سیما برای جلب کارکنان آنجا به اعتصاب و همچنین در مقابل پادگان های ارتش جهت تقاضا از آنها برای پشتیبانی از مردم و پیوستن آنها به جنبش سبز نیز برگزار شود. احتمالا تظاهرات ها مثل همیشه پخش می شود و فکر می کنم که درخواست از کارکنان صدا و سیما و همینطور درخواست از ارتشیان جهت پیوستن به جنبش که به هرحال همه آنها دلشان با جنبش می تپد تاثیر زیادی داشته باشد.

رهبری جمعی یا رهبری فردی؟

زنده باد رهبری خرد جمعی. جنبش تا کنون توسط خرد جمعی رهبری شده. این همه پیروزی داشته این همه آموزش دموکراسی و مدنی دیده است و این همه قلب جهانیان را بدست آورده. عقل در ایران تا بوجود آمدن جنبش سبز اینقدر قدرتمند نبوده. رژیم در مقابل این همه عقل و خرد آب شده است. این خرد و انسانیت تمام جهان را انگشت به دهان کرده. در مقابل، رهبری فردی چه سودی برای ایرانیان می آورد. با خودتان صادق باشید. در عرض چند ماه جنبش سبز ایران را به ارش اعلا برد. شما با این رهبرتان ببینید با ایران و آبرویش چکار کردید. هیچوقت ایران اینقدر مثل دوران جمهوری اسلامی در چهان بی آبرو و بی وجهه نبوده است، هیچوقت اینقدر مورد تنفر نبوده است.

بایکوت تلفن ثابت، تلفن همراه و پیامک برای یک یا دوساعت درهفته

جهت قدرت نمایی جنبش و عاصی کردن کودتاچی ها، قاتلین و تجاوزکاران حاکم کافیست که هر هفته یکبار فقط برای یک یا دوساعت در روز تلفن، تلفن همراه و پیامک بایکوت شود. و افرادی هم که به آنها تلفن می شود گوشی را برندارند. در زیر دوستان می توانند روز و ساعت را پیشنهاد کنند. ولی بهتر است که اینکار هر هفته انجام بشود.

بيانیه سکولارها گامی عظیم به جلو

به نظر من بيانيه خيلی عالی هست. بيانيه ای که می تواند تمام ملت ایران را به هم پیوند دهد، خواهان دموکراسي، خواهان از بین بردن هرگونه تبعيضي در اجتماع هست، خواهان آزادي اديان، خواهان انتخابات واقعی، خواهان از بين بردن هرگونه نهاد استصوابی و انتصابي، خواهان مسووليت پذيری تمامی مسووليت ها، خواهان آزادي احزاب، خواهان آزادی احتماعات اعتصابات، خواهان محدود کردن فعاليت هاي ارگان های انتظامی و امنيتي و نظامی، خواهان از بين بردن هرگونه خودي و غير خودی کردن جامعه و بقیه اصول کاملا تکثرگرا مي باشد.دوستان طرفدار بیانیه موسوی باید نزد وجدان خود و به بقیه مردم ایران پاسخ دهند که آیا باید به ساعت صفر انقلاب برگردیم و یا به سال 31 انقلاب. اگر خواهان برگشت به ساعت صفر هستيد پس می خواهید مردم را سرکار بگذارید و تمام تجربیات تلخ تاریخ 31 ساله انقلاب را دوباره به مردم تحمیل کنید و اگر نقطه عزیمتتان سال 31 انقلاب هست پس از اين 31 سال درس بگیرید و رو به جلو نگاه کنيد و مردم را دوباره به قعر تاریخ سیاه نیندازید.

همین بیانیه سکولار کافي است بپردازیم به خواسته های اقتصادي حقوق بگیران

دوستان سکولار اميدوارم که بیانيه ای ديگر از دیگر دوستان سکولار نياید همین را باید تکمیل کرد و بقیه هم به آن بپیوندند که به جنبش انرژی تازه دهد. کمبود حیاتي جنبش در حال حاضر مسائل اقتصادي بعد از تغیير هست که وضع اقتصادی ایران و در نتیجه وسع مالي مردم بهتر شود تا اینکه جامعه از فقر مزمن نجات يابد. در ضمن کمک کند تا با اعلام این خواسته ها قشر حقوق بگیر جامعه هم اقدام به اعتصابات کند و به جنبش سبز بپیوندد.

چرا مردم و جنبش خواهان خشونت نیستند؟

امروز فکر می کردم که در جامعه اي مثل ایران که 31 سال خشونت و قهر در آن به شدیدترین وجهی رایج هست، مثل اعدام هاي خیابانی، ترور های دگر اندیشان، بدترین شکنجه ها در زندان ها، تجاوز، عدم رعایت قوانين که هر کدام اجحافی است به افراد و اقشار و طبقات مختلف، با وجود اینهمه ارگان های سرکوب که هر کدامشان برای خود خدائي هستند و خدائی مي کنند، چگونه هست که جنبش سبز با منش بدون خشونت و مسالمت آميز و انساندوستانه بوجود می آيد. پاسخ های زیادی به ذهنم رسید که اینجا نمي خواهم حوصله خوانندگان را سر بياورم ولی فکر می کنم که مهمترین پاسخ آنست که درست بخاطر فاصله گرفتن از انقلاب اسلامی و رژیم جمهوری اسلامي هست که مردم دست به خشونت نمی برند چون می دانند که مسوول خشونت جمهوری اسلامی هست، ماهیت این رژیم قهر و خشونت هست و نه ماهيت مردم و جنبششان

از دوستان اسم و رسم دار سکولار تقاضا دارم بیانیه و یا پلاتفرم این بخش جنبش را صادر کنند

یکبار جلوی فرزندانم روسیاه شدم لطفا از روسیاهی جلوی نوه هایم مرا معذور کنید. یکبار ما نردبان خمینی شدیم اینبار دیگه نمی خواهم به نردبان اصلاح طلبان مذهبی تبدیل بشم. سال 57 خمینی و دارو دسته اش بمراتب خواسته های آزادی طلبانه تر و دموکراتیک تر مطرح می کردند تا اصلاح طلبان فعلی. خمینی می گفت که بلافاصله بعد از ورود به ایران راهی قم می شود و با حکومت هیچ کاری ندارد. می گفت که همه احزاب و جریانات و حتی کمونیست ها آزادند که فعالیت سیاسی اجتماعی خود را داشته باشند و خیلی نکات دیگر. بیخود نبود که اینهمه مردم و جریانات سیاسی گولش را خوردند. ولی از فردای به قدرت رسیدنش همه را قلع و قمع کرد، از بازرگان گرفته تا بنی صدر را، از چپ ترین احزاب تا راست ترین احزاب مثل دوستدارانش حزب توده و اکثریت را . یک مقایسه کوچک کنید آنموقع کوچکترین صحبتی از اصل ولایت فقیه نبود چه برسد به ولایت مطلقه فقیه. آنموقع کوچکترین حرفی از نهادهای استصوابی نبود می گفتند هر نهادی باید انتخابی باشد. اصلاح طلبان فعلی را ببینید اصل ولایت فقیه برایشان حیاتی ترین اصل هست. شما در نظر بگیرید ما آنموقع تجربه 31 سال اخیر را نداشتیم حالا بعد از 31 سال که این اصل مورد انتقاد خیلی ها هست و مردم حدقه شان پاره شده از بس می گن مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای، باز این اصلاح طلبان مثل خاتمی به مردم می گویند شما غلط می کنید از این حرف ها می زنید. سر دوستان را درد نمی آورم نکات اینچنینی زیاد هستند و دوستان خودشان بهتر از من می دانند. قصد من از آوردن این مطلب اینست که سکولارها باید حضور مستقل خود را در این جنبش داشته باشند وگرنه تجربه 57 دوباره تکرار خواهد شد و بار دیگر واقعیت به ما می گوید که شما واقعا احمق هستید. من اگر سکولارها حضور مستقل نداشته باشند و پلاتفرم و یا بیانیه ای از آنها نبینم از این جنبش وداع خواهم کرد.

پول های خود را از سپرده های بانکی بیرون آورید و به ارز تبدیل کنید

در رابطه با زدن سه یا چهار صفر واحد پولی ایران و تورم بسیار بالایی که پس از آن در اقتصاد ایران بوجود می آید و در رابطه با اینکه بانک های ایران در اصل ورشکسته هستند، مردم امکان اینرا دارند که پول های خود را هر چه زودتر از بانک ها بیرون بکشند و تبدیل به ارز بکنند.

چون امکان این هم بسیار هست که بانک مرکزی ارزها را آزاد کند و تورم 12 سال اخیر که ارزها ثابت مانده اند نیز یکباره وارد ارزها شوند و واحد پول ایران بسیار بی ارزش شود.